امروز دومین روزِ خرداد است
برای من و همنسلانم
که آغازِ جوانیمان با دوم خردادِ هفتاد و شش همراه شد
امروز، یادآور روزهای بیم و امید است؛ روزهای شادی و سوگواری.
بیم از آیندهای که آن روزها پیشِ چشممان بود و روشن نبود؛ و امید به ساختنِ فرداهایی بهتر برای ایرانمان؛
شادی برای به بار نشستنِ بخشی از آرزوهامان که به چنگ آوردیم
و سوگواری برای بر باد رفتنِ بخشی دیگر که از چنگمان ربودند.
میگفتند : شما هرچه کنید ، فرقی نخواهد بود؛ مینویسید خاتمی ، آنها میخوانند ناطق نوری.
ما اما نگران از آنچه میشنیدیم، نوشتیم خاتمی؛ زیر لب دعا خواندیم و دل به ساختنِ فرداهای بهتر بستیم.
خاتمی که آمد، ما دوم خردادی شدیم. دوم خرداد گذشت، اما ما دوم خردادی ماندیم و اصلاحطلب شدیم.
آنها نخواستند،
امروز هم نمیخواهند
ولی ما هنوز بر سر عهدی که آن روزها با دلهای بیقرارمان، با چشمهای نگرانمان بستیم، ماندهایم.
حلقهی پیرِ مغان ، از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
امروز، از آن روزهای بیم و امید، بیست و چندسال میگذرد
روزها از پیِ هم آمده و رفتهاند، و ما دوم خردادیهای آن روز، اصلاحجویانِ امروزیم،
که اصلاحطلبی را استمرار خواستههای اصیل انقلابیون ۵۷ میدانیم.
از اصلاحات میگوییم و عجبا که آن را برنمیتابند.
مگر چه میگوییم؟
ما میگوییم به اصلاحات در سیاست خارجی معتقدیم؛
یعنی رفتاری منطقی با جامعه جهانی، با هدف تأمین منافع ملی.
به اصلاحات در اقتصاد باور داریم؛ یعنی به جای اقتصادی مبتنی بر دلالی و رانت برای عدهای نورچشمی، اقتصادی توسعهیافته، تولیدی و رقابتی را میجوییم.
و از اصلاحات فرهنگی میگوییم و معتقدیم که نادیده گرفتن تنوع و تکثرِ موجود در کشورمان، ثمری جز بیراهه رفتن ندارد.
چرا پدربزرگهایمان مشروطهچی شدند؟
چرا پدرانمان مشق انقلاب کردند و بهمن ساختند؟
چرا ما دوم خردادی شدیم؟
این راه پر فراز و نشیبِ آزادی و استقلال و برابری را در این صد سالِ پر مخاطره طی کردیم، به امید آنکه روزهای بهتری بسازیم.
از آزادی گفتیم
تا خودمان سرنوشتِ جمعیمان را بسازیم
از استقلال گفتیم
تا وابستهی آمریکا و چین و روسیه نباشیم
از برابری گفتیم
تا یکسو املاک و حقوق نجومی و سوی دیگر، زاغهنشینی و بیخانمانی نبینیم.
این روزها آیا همان روزهای بهتر است؟
.
.
.
هزار سال سرودیم در هوایِ تَهَمْتَن
دریغ و درد که افراسیاب از آب درآمد
و اما امروز!
در سالهای گذشته، جریانی خاص
در کشور ما
به دنبال ناامید کردن مردم بود و از هیچ تلاشی در این راه دریغ نکرد
هرچه توانستند کردند تا بگویند به هرکس که رأی بدهید،
و هر شیوهی مدیریتی که بر سرِ کار بیاید،
بیتأثیر است و در بر همان پاشنه میچرخد
بذر ناامیدی در خاک این مُلک پراکندند، اما نفهمیدند که این موج ناامیدی تنها دامان یک فرد و گروه را نمیگیرد، بلکه این کار به بر باد دادنِ بزرگترین سرمایه اجتماعیمان، یعنی اعتماد عمومی منجر میشود که دود سیاهش به چشم کلّ نظام و کشور میرود.
به رغم توصیههای بسیارِ رهبری و بسیاری دیگر از بزرگانِ دیروز و امروزِ انقلاب، بر ضرورت نشاط در رقابتهای انتخاباتی و تشویق شهروندان به مشارکت در انتخابات
در شهرهای بزرگی چون شیراز، جریانی خاص، با در اختیار گرفتنِ ظرفیت هیئتهای اجرایی و نظارت شهرستانها و استانها، هرکه را جز خود، از رقابت حذف کردهاند
در شهر شیراز، که شهر تساهل و رواداریست،
تقریبا تمامِ اصلاحطلبانِ پیر و جوان را به استناد بندهای کلی، چون عدم التزام به اسلام یا ولایت فقیه، از رقابت کنار گذاشته و به تعبیری، ردِ صلاحیت کردهاند
این چه رقابتیست؟
اگر قرار باشد، عدهای به جای مردم و از طرف مردم، تصمیم بگیرند که چه نامهایی از صندوق خارج شود، دیگر چگونه میتوان از انتخاب و رقابت سخن گفت؟
تقریبا تمام افراد غیرهمسو با خود را از رقابت حذف کردهاند،
و برای این کار اشتباه، به هیچ کس پاسخی نمیدهند
آنان که تا دیروز وااسلاما سر میدادند که دولتِ مستقر باید در مورد برجام، یا ارتباط با غرب، یا بالا و پایین رفتن قیمت دلار و چه و چه پاسخگو باشد - و درست میگفتند-
امروز، خود بزرگترین فراریان از پاسخگوییاند.
از یکسو
با ردّ صلاحیتهای گسترده و سلیقهای، اجازه ورود افراد واجد صلاحیت، توانمندی و مهارت را به ردههای مدیریتی نمیدهند و با اینکار فضا را برای ظهور و رشد نورچشمیها و خودیهای نالایق باز میکنند، تا ناکارآمدی و فسادهای کلان به بار بیاورند،
و از سوی دیگر وعده میدهند که کاندیدای انتخاباتیشان که سودای ریاست بر جمهور دارد، به نیت مبارزه با فساد به میدان آمده است.
در شیراز
همانها
که اصلاحطلبان را به بستنِ لیست سیاسی متهم میکردند
امروز
بر سرِ بستنِ سیاسیترین لیستِ ادوار شوراها در شیراز، به توافق رسیدهاند
اصلاحطلبان در شیراز
از رقابت حذف شدهاند و توانِ معرفی نصفِ یک لیست را هم ندارند
و اصولگرایان، از بالا بودنِ شمارِ کاندیداهایشان به دردسر افتادهاند
جالب آنکه
در غیاب رقبا
خود، به دشمنی با هم گرفتار اند
۷۲ گروه شدهاند
و هفتاد و یکی، آن یکی را به سهمخواهی و بستن لیستی فاقد حداقلهایی از تخصص، و مبتنی بر روابط خویشاوندی و گروهی
متهم میکند
بنده
به عنوان شهروندی شیرازی
کنشگری اصلاحطلب
و عضوی از اعضای شورای پنجم در شیراز
اعلام میکنم
در رقابت پیش رو، میان جریانها و گروههای سیاسی و اجتماعی
نشانی از عدالت و انصاف نمیبینم
و از محصول چنین رقابتی، هرچه باشد
عمیقا نگرانم
هرچند امیدی به تغییر وضع موجود ندارم
اما لازم بود
آنچه بر ذمه داشتم
بازگو کنم
و بگویم
که سرانجامِ این راه، وادیِ امن و ایمن نخواهد بود
والسلام علیکم و رحمة الله